چالش‌های اخلاقی مقاومت اسلامی و راهکارهای برون‌رفت قرآنی آن

پدیدآورعباس الهی

نشریهمجموعه مقالات همایش ملی مقاومت اسلامی از نگاه قرآن کریم

شماره نشریه1

کلمات کلیدی740

چکیدهمقاومت، بن‌مایه قرآنی دارد. مقاومت و پایداری از منظر قرآن، واجب شرعی و از اصول لازم و ضروری زندگی بشری است. فقدان آن، فساد آفرین است. درباره مقاومت اسلامی، ابعاد گوناگونی قابل بحث است، از جمله آنها چالش‌های اخلاقی و راهکارهای برون‌رفت از آن است. نوشتار پیش رو در پی آن است تا به روش توصیفی ـ تحلیلی، تصویری کلی و نظام‌مند از چالش‌های اخلاقی مقاومت و راهکارهای برون‌رفت قرآنی از آن را ارائه دهد. از دستاوردهای تحقیق حاضر آن است که چالش‌های اخلاقی عبارت از: دنیاطلبی، هواهای نفسانی، شیطان و وسوسه‌هایش، فراموشى ياد خدا، عجز و ناتوانی، عجله و شتابزدگی، یأس و نومیدی است؛ و هم چنین از راهکارهای برون‌رفت آن می‌توان به توحید، ایمان به خدا و امدادهای الهی، توکل، امیدواری، دعا، سحرخیزی و نماز شب، وحدت و همدلی تمام نیروهای مقاومت، شجاعت، دقت و تفکر در زندگی انبیا و اولیای الهی و مخالفان آن‌ها اشاره کرد.

share 2200 بازدید

مقدمه

مقاومت و پایداری در جایگاه ویژه‌ای قرار داشته، از اصول لازم و ضروری زندگی بشری است. مقاومت، مقوله‌ای فراگیر در میان تمام مخلوقات است و در موجودات ذی‌شعور، به ویژه انسان، ابعاد و ساحت‌های مختلفی دارد. مقاومت، یکی از سجایای اخلاقی است که بدون آن تداوم زندگی و موفقیت ممکن نیست. این صفت اخلاقی به امور دینی اختصاص ندارد و هر انسانی برای هر اقدامی و هر هدفِ ریز و درشتی که در روزها، هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌های زندگی خود دنبال می‌کند، باید به مقاومت که لازمه دست‌یابی به آن هدف‌هاست پایبند باشد. البته به هر میزان که هدف او بزرگ‌تر و دستیابی به آن دشوارتر و زمان بَرتر باشد، به همان میزان به ایستادگی بیشتری نیاز دارد. در قرآن نیز به مسئله استقامت، صبر و اهمیت آن در شکل‌گیری شخصیت دینی فردی و اجتماعی، اشاره‌های بسیاری شده است و بیش از 100 بار در قرآن از عناوین صبر، مقاومت و استقامت سخن به میان آمده است.

در فرهنگ مقاومت، باید اوج صلابت و سختی همراه با عقلانیت و معنویت در هم آمیخته شود.

از ابعاد مقاومت آن است که در صورت لزوم، انعطاف نشان می‌دهد اما هدف را گم نمی‌کند و در مسیر پیش می‌رود. برای بالا رفتن مقاومت باید در عناصر سازنده و عوامل پایه آن تصرف کنیم؛ بنابراین، مقاومت برآمده از مجموعه‌ای از عوامل معرفتی، روحی، اخلاقی و فرهنگی است که در انسان‌ها و جامعه وجود دارد. مقاومت انسان ممکن است با چالش‌های جدّی روبرو شود؛ و این چالش‌ها، معلول عدم کاربست بایسته‌های اخلاقی و رفتاری است. گرچه درباره موضوعاتی مانند صبر، استقامت و...آثاری از نویسندگان به جای مانده است که در نوع خود قابل استفاده است؛ اما خداوند متعال درآيات فراواني به استقامت فرمان داده وبه چالشها وراهکارهای خروج ازآن را تبیین فرموده است که درنوشتار پیش روی مورد بحث قرار خواهد گرفت؛ اما در خصوص موضوع حاضر، اثر مستقلی ارائه نشده است که نوشتار حاضر به آن خواهد پرداخت.

ادبیات تحقیق

مفهوم شناسی:

مقاومت

 مقاومت، در کتب لغت از «قَوَم» و آن هم از«قَامَ، يَقُومُ، قِيَاما» به معنای به پا خاستن، برخاستن، اراده، تصمیم و نیز حفظ و نگهداری آمده است.[ابن فارس، 1404،ج5،ص43؛ راغب اصفهانی، 1412ق، ص690].

چالش

چالش در لغت

چالش در کتب لغت، برگرفته از لغت «چال» ــ به‌معنيِ گودال، آشيانه مرغان، عميق آمده است؛ فرهنگ فارسي دكتر محمد معين براي «چالش» نيز سه معني برمي‌شمارد: 1 ــ رفتن با ناز و خرام، جولان، 2 ــ مباشرت، جماع، 3 ــ زدوخورد، جنگ و جدال، سپس فعل «چالش‌كردن» را به «زدوخوردكردن» و «جنگ‌وجدال‌كردن» معني مي‌كند. (معین، 1391، واژه چالش).

چالش در اصطلاح

با استفاده از معنای لغوی چالش و نیز برخی عناصرمعناییِ متبادَرازکاربرد این واژه در ادبیات اجتماعی امروز ایران، تعریف زیر برای چالش قابل ارائه است: «شرایط و وضعیت جدیدی که مسیر آینده جامعه را از بیرون مورد هجوم قرار داده، حفظ تعادل آن را دچار مشکل و مستلزم تلاشی سخت و سرنوشت ساز می کند». (ذوعلم،1384،ص37).

راهکارها

راهکاردر لغت

این واژه مرکب از دو کلمه «راه و کار» می باشد راه در لغت به معنای طریق است (دهخدا، لغت نامه دهخدا،1377،ج 15: ص 25) و کار آن چه از شخصی یا شیئی صادر شود، آن چه که کرده شود، فعل، عمل. پیشه، شغل، سعی، (معین، 1391، ج 1: ص 37) با توجه به معنای این دو واژه، کلمه راهکار به معنای روش و طریق انجام کارو عمل می باشد. (همان). در جائی دیگر این چنین آمده است که: راهکار بمعنای شیوه و روش انجام دادن کاری است. (کریمی نیا، 1386، ص 29).

راهکار در اصطلاح

واژه راهکار در اصطلاح علماء و دانشمندان علوم تربیتی، طریقه و شیوه کار است که میان اصل و هدف امتداد دارد و عمل تربیتی را منظم می کند و نیز یاد دهنده و تربیت کننده را در رسیدن به هدف مورد نظر یاری می رساند. (هوشیار، 1335، ص 18). فرهنگ بزرگ سخن معنای اصطلاحی را اینگونه بیان نگاشته است: «راهکار عبارت از رهنمودهای علمی و عملی که جستجو گر را گام به گام به سوی هدف نزدیک کند یا تعین و یافتن یا ساختن راه و اصول آن است». (انوری، 1381،واژه راهکار).

واژگان همسو

استقامت

این واژه از ریشه «ق- و- م» است و برای آن معانی مختلفی مانند اعتدال (زبيدى، 1414، ج 17: ص 592)، ثبات و مداومت (جوهری، 1376، ج 5، ص 201)، استمرار (طريحى، 1375، ج 3، ص 566) پایداری، ایستادن، درست شدن و قیمت نهادن (ابن اثیر،1367، ج 4، ص 125) را بازگو کرده اند و معنای اعتدال شهرت بیشتری دارد. (زبیدی، 1414، ج ۱۷، ص‌۵۹۲) برخی گفته اند: استقامت همان اقامه است؛ ولی اضافه شدن دو حرف «س» و «ت» معنای آن را تأکید می کند (عسكری، بی تا واژه قَوَمَ؛ فراهيدي، 1409، واژه قَوَمَ)، در معنایی جامع می‌توان گفت نظر به اینکه اصل واحد در این ماده، مفهومی است در برابر قعود و معنای اصلی آن به پاداشتن و فعلیت عمل است، استقامت با توجه به معنای طلبی باب استفعال، به معنای طلب قیام است و استمرار و استدامت و مانند آن از لوازم معنای اصلی به شمار می آید. (دهخدا، 1377، ج 6، ص 2181). استقامت در مفهوم قرآنی، اصطلاحی برای پایداری در دین و مسیر حق در برابر کژیهاست. (ابن‏عاشور، 1420، ج 11: ص 282).

صبر

صبر در لغت

عام‌ترین و مهم‌ترین صفت انسانی بازدارنده «صبر» است. «صبر» در لغت عرب به معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است. (راغب اصفهانی، 1412، ص ۲۷۳) و برخی نیز آن را بازداشتن نفس از اظهار بی‌تابی و بی‌قراری دانسته‌اند. (جوهری، 1376، ج ۲، ص ۷۰۶).

صبر در اصطلاح

در فرهنگ اخلاقی، صبر عبارت است از وادار نمودن نفس به انجام آنچه كه عقل و شرع اقتضا می‌كنند و بازداشتن از آنچه عقل و شرع نهی می‌كنند. (زیبدی، 1414، ج 7، ص 71؛ راغب اصفهانی،1412، ص 474؛ ابن منظور، 1414، ج 4، ص 438؛ جوهری، 1376، ج 2: ص 706؛ طریحی، 1375، ج 2، ص 1004).

ثبات

راغب اصفهانی می نویسد: «ثبات در مقابل زوال است.» (راغب اصفهانی 1416: 171) طریحی فعل «ثبت» را به معنای «همیشگی نمود و ماندگار شده می داند. (طریحی، 1414، ج1،ص 138) مصطفوی نیز می گوید: «همانا اصل واحد در این مادّه، همان استقرار و دوام چیزی می باشد و در مقابل زوال است و این معنی می‌تواند در موضوع یا در حکم یا در قول یا در رأی یا غیره باشد. پس گفته می شود: حکم او ثابت است یا قول او ثابت است یا رأی او ثابت است و او کسی است که نفسش ثابت است.» است.» (راغب اصفهانى،1374؛ مصطفوی، 1416، ج 5، ص 2). صاحب قاموس در اینکه معنای ثبوت قدم چیست؟ می نویسد: گاهى مراد از ثبوت قدم استقامت و صبر است مثل‏ فَتَزِلَ‏ قَدَمٌ‏ بَعْدَ ثُبُوتِها (نحل/49). تا قدمى پس از ثبوتش بلغزد؛ یعنى استقامت به تزلزل مبدّل شود. وَ ثَبِّتْ‏ أَقْدامَنا (آل عمران/ 147). یعنى بر ما استقامت عطا فرما. (قرشى، 1412، ج 5: ص 258).

کاربردهای قرآنی مقاومت

گرچه واژه مقاومت در قرآن کریم ذکر نشده است؛ اما این به آن معنا نیست که قرآن ازمقاومت سخن نگفته باشد؛ بلکه از آنجایی که مقاومت به معنای ایستادگی در مقابل دشمن، ازضرویات شرع و از لوازم زندگی بشر است؛ چنان که در آیات متعددی از قرآن کریم به آن اشاره شده است. خداوند متعال در آیات زیر، بر لزوم صبر و استقامت مسلمانان در برابر دشمنان تأکید نموده است:

1. کیفَ یکونُ لِلْمُشْرِکینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَکمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَّقِینَ. (توبه/ 7)

چگونه با مشرکانی که عهد خدا و رسول شکستند خدا و رسولش عهد آنان نگه دارند؟ لیکن با آن مشرکان که در مسجد الحرام عهد بسته‌اید تا زمانی که آنها بر عهد خود پایدارند شما هم عهد آنها را بپایید که خدا متقیان را دوست می‌دارد.

2. قالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکما فَاسْتَقِیما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لا یعْلَمُونَ. (يونس/ 89)

[خدا] فرمود: دعای شما دو نفر پذیرفته شد؛ بنابراین [در ابلاغ پیام خدا] پابرجا واستوار باشید واز روش کسانی که جاهل و نادانند، پیروی نکنید.

3. فَاسْتَقِمْ کما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَک وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ. (هود/ 112)

پس تو چنان که مأموری استقامت و پایداری کن و کسی که با همراهی تو به خدا رجوع کند نیز پایدار باشد و (هیچ از حدود الهی) تجاوز نکنید که خدا به هر چه شما می‌کنید بصیر و داناست.

4. قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکمْ یوحی إِلَی أَنَّما إِلهُکمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَیلٌ لِلْمُشْرِکینَ. (فصّلت/ 6)؛ بگو که من هم مانند شما بشری هستم جز آنکه مرا وحی می‌رسد که پروردگار شما خدای یکتای بی‌همتاست، پس همه مستقیم به راه دین او شتابید و از او آمرزش طلبید؛ و وای به حال مشرکان.

5. إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلائِکةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ

الَّتِی کنْتُمْ تُوعَدُونَ (فصلت/30)؛ در حقيقت كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ايستادگى كردند فرشتگان بر آنان فرود مى ‏آيند [و مى‏ گويند] هان بيم مداريد و غمين مباشيد و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد.

کاربردهای روایی مقاومت

کلمات قصار در باره استقامت

در کتاب غرر الحکم و درر الکلم در «باب الاستقامة»، سخنانی به اقتصار از مولای موحدان، امیر مؤمنان، امام علی بن ابی طالب علیه السّلام، بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:

1. «الِاسْتِقَامَةُ سَلَامَةٌ»(تميمى آمدى،1429، ص 287): پایداری و ایستادگی بر راه راست، سلامتی (از تمام مهالک) است.

2. «لَا سَبِيلَ أَشْرَفُ مِنَ الِاسْتِقَامَةِ» (همان): هیچ راهی بلندمرتبه تر از استقامت و راستی (در گفتار و کردار) نیست.

3. «لَا مَسْلَكَ أَسْلَمُ مِنَ الِاسْتِقَامَة»(همان): هیچ طریقه ای، سالم تر از استقامت و راستی نیست.

4. «مَنْ طَلَبَ السَّلَامَةَ لَزِمَ الِاسْتِقَامَة»(همان): هر کس طالب سلامتى است، باید پایدارى کند.

چالش‌های درونی مقاومت

برخی از مهم ترین چالش‌های درونی مقاومت عبارتند از:

1- دنیاطلبی و هواهای نفسانی

 دنیاطلبی و دلدادگی به مادیات، از عوامل سستی در مبارزه و رویارویی با دشمن است؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» (آل‌عمران/152)؛ و به حقیقت، خداوند صدق وعده خود را به شما نمود آن‌گاه که به فرمان خدا کافران را به خاک هلاک می‌افکندید تا وقتی که در کار جنگ (اُحُد) سستی کرده و اختلاف برانگیختید و نافرمانی (حکم پیغمبر) نمودید پس از آن که خدا آنچه آرزوی شما بود به شما نمود، منتها برخی جهت دنیا و برخی جهت آخرت می‌کوشیدید، سپس شما را از پیشرفت بازداشت تا شما را بیازماید و خدا از تقصیر شما درگذشت که خدا را با اهل ایمان عنایت و رحمت است. در حقیقت دنیا‌طلبی انسان، ریشه در هواهای نفسانی وی دارد. وقتی قوایی چون شهوت در انسان است، می‌خواهد خودش را به هر شکلی ارضا کند و امیال روحی و جنسی و تغذیه‌ای و مانند آن را برطرف نماید؛ از این‌رو به دنیا گرایش شدید می‌یابد و همین موجب می‌شود تا از آخرت و اهداف و مقاصد عالی باز ماند. بسیاری از مردم که از مقاومت دست می‌کشند، کسانی هستند که لقمه حرام و شهوات‌های جنسی و مقام و مناصب یعنی زینت‌های دنیوی آنان را فریفته و به خود مشغول داشته است. طبيعي است كه اين افراد براي آنچه كه با هواهاي نفساني آنان منافات داشته باشد ارزشي قائل نيستند و همراهی آنان با اهل مقاومت نيز تا زماني برقرار است كه با هدف آبادبودن دنیاشان  و بی توجهی به ارزش های انسانی و اخلاقی، سازگار باشد. اينان هرجا احساس كنند كه ادامة همراهی و حمایتشان، ماية ضرر رساندن به اهداف دنيايي آنان ميشود، دوستي و وفاداري را زيرپا گذاشته و جدايي و وداع را انتخاب ميكنند. قرآن كريم به مؤمنان دستور ميدهد كه از اين گونه افراد اعراض كنند و روي بگردانند؛ چنان که می فرماید: «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّي عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَياةَ الدُّنْيا».( نجم/ 29)؛ از كساني كه از ياد ما اعراض كردهاند و جز زندگي مادّي دنيا را نميخواهند و نميجويند، روي بگردان و به آنها اعتنا نكن كه شايستة سخن نيستند. تفسير نمونه ذيل اين آيه آمده می نویسد: «منظور از ذكر خدا به عقيده بعضي از مفسران، قرآن است و گاه احتمال داده شده كه مراد از آن، دلايل منطقي و عقلي است كه انسان را به خدا ميرساند و نيز احتمال دادهاند همان ياد خدا است كه نقطة مقابل غفلت می باشد. ولي ظاهر اين است كه اين تعبير، مفهوم گستردهاي دارد كه هرگونه توجه به غيرخدا را شامل ميشود. ضمناً اين نكته از آيه مذکوراستفاده ميشود كه رابطهاي ميان غفلت از ياد خدا و اقبال به مادّيات و زرق و برق دنيا وجود دارد و ميان اين دو، تأثير متقابل است. غفلت از ياد خدا انسان را به سوي دنياپرستي سوق ميدهد همانگونه كه دنياپرستي انسان را از ياد خدا غافل ميكند و اين هر دو با هواپرستي همراه است» (مكارم شيرازى، ناصر، 1371ه.ش، ج 22، ص 532).

2- شیطان درونی و وسوسه‌هایش

قوی‌ترین عاملی باشد که آدمی را از رسیدن به هدف باز می‌دارد و مانع جدی بر سر راه مقاومت فرد و جامعه است؛ شیطان درون یانفس اماره  و وسوسه هایش است، که انسان را به گناه فرمان می‌دهد و به هر سو می‌کشاند؛ لذا به او اماره گفته‌اند. در این مرحله، عقل و ایمان آن قدرت را ندارد که این نفس را رام سازد؛ بلکه در موارد زیادی تسلیم او می‌شود، مگر آن که خداوند متعال عنایتی فرماید؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: « وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ»؛(یوسف/53)؛ و من (خودستایی نکرده و) نفس خویش را از عیب و تقصیر مبرّا نمی‌دانم، زیرا نفس امّاره انسان را به کارهای زشت و ناروا سخت وا می‌دارد جز آنکه خدای من رحم کند، که خدای من بسیار آمرزنده و مهربان است. ؛ این عامل درونی شاید ؛ ونیز می فرماید: « وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»؛ (ق/16) و ما انسان را خلق کرده‌ایم و از وساوس و اندیشه‌های نفس او کاملا آگاهیم.

3. عجله و شتابزدگی

این چالش اخلاقی در اقوام و ملل گوناگون بوده و هست واز منظر قرآن، ضد ارزش محسوب می شود. بردباری، حوصله و ایستادگی کردن برای فراهم شدن زمینه های هر کار، در ردیف مهمترین فضایل اخلاقی، انسانی و قرآنی است. برای انجام هرکاری مقدماتی لازم است که اگر فراهم نگردد، اقدام به آن کار بی نتیجه خواهد ماند و اگر فراهم گردد و اقدام نشود و فرصت ها از دست برود، باز هم بی نتیجه خواهدماند. افراد هوشیار و مدیر و مدبر کسانی هستند که با صبر و حوصله ومقاومت در انتظار فراهم شدن مقدمات می باشند که بعد از فراهم شدن، بدون درنگ اقدام به انجام کار می کنند و تا رسیدن به مقصود، ثبات قدم به خرج داده، از پای نمی نشینند؛ به همین روی «عجله و شتاب» به معنی اقدام کردن به کارها، پیش از آن که زمینه ها ومقدمات لازم آن کار فراهم شود، از صفات رذیله شمرده شده و «صبر» واستقامت که نقطه مقابل آن است از فضایل اخلاقی بشمار می آید. خسارات عظیمی که از ناحیه شتابزدگی بی مورد، دامن افراد یا اجتماع را می گیرد، بیش از آن است که به حساب آید. قرآن مجید به عنوان یک برنامه جامع زندگی، همه انسان‌ها را به «صبر» و مقاومت و پرهیز از «عجله و شتاب» دعوت می کند و با اشاره به داستان های انبیاء و سرگذشت رهبران بزرگ جامعه انسانی، زیان های عجله و ثمرات شیرین صبر و ایستادگی را آشکار می کند؛ چنان که در آیات زیر به آن اشاره نموده است:

الف) «قَالَ لَهُ مُوسَی هَلْ أَتَّبِعُک عَلَی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا قَالَ إِنَّک لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِی صَبْرًا وَکیفَ تَصْبِرُ عَلَی مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا قَالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلا أَعْصِی لَک أَمْرًا» (کهف/66 - 69)؛ حضرت موسی علیه السلام به او گفت: «آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده ومایه رشد و صلاح است، به من بیاموزی؟»-گفت: «تو هرگز نمی‌توانی با من شکیبایی کنی! و چگونه می‌توانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی، شکیبا باشی؟!»-حضرت موسی علیه السلام گفت: «به خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری با فرمان تومخالفت نخواهم کرد».

ب) «وَیدْعُ الإنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیرِ وَکانَ الإنْسَانُ عَجُولاً» (اسراء/11)؛ انسان (بر اثر شتابزدگی) بدی ها را طلب می کند، آن گونه که نیکی ها را می طلبد و انسان همیشه عجول بوده است.

ج) «وَیسْتَعْجِلُونَک بِالسَّیئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَإِنَّ رَبَّک لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَی ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّک لَشَدِیدُ الْعِقَابِ» (رعد/6)؛ آنها پیش از حسنه (و رحمت) از تو تقاضای شتاب در سیئه (و عذاب) می کنند، با این که پیش از آنها، بلاهای عبرت انگیز نازل شده است! و پروردگارت نسبت به مردم- با این که ظلم می کنند- دارای مغفرت است، (و در عین حال) پروردگارت دارای عذاب شدید است.

د) وَلَوْ یعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَیرِ لَقُضِی إِلَیهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِینَ لا یرْجُونَ لِقَاءَنَا فِی طُغْیانِهِمْ یعْمَهُونَ (یونس/11)؛ اگر همان گونه که مردم در به دست آوردن «خوبی» ها عجله دارند، خداوند در مجازاتشان شتاب می کرد، (به زودی) عمرشان به پایان می رسید (و همگی نابود می شدند)، ولی کسانی را که ایمان به لقای ما ندارند، به حال خود رها می کنیم تا در طغیانشان سرگردان شوند.

4. عجز و ناتوانی

ضعف و ناتواني، بزرگترين آفت و دشمن زندگي انسان است. زيرا انسان ضعيف وسست ایمان، دچار لغزش مي‏شود و از راه راست منحرف مي‏گردد. يک انسان ضعيف، ممکن است در برابر چند کلمه فريبنده، از راه بدر شود و با هر تهديد پوچي دچار وحشت شده ، تاب آوری را از دست بدهد ، يا اگر پول و مقامي به او پيشنهاد کنند، در برابر آن مقاومت نکند و حاضر به انجام هر کار نادرستي بشود ؛ اما در مقابل انسانهایی که از رهبران الهی پیروی می کنند، از خود ضعف و سستی نشان نمی دهند، قوی، اهل مقاومت وسازش ناپذیرند، محبوب خداوند متعال هستند و هیچگاه مغلوب مستکبران و ستمکاران نخواهندشد؛ چنان که در آیات زیر به آن اشاره شده است: «وَ کَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ کَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرين» (بقره:َ146)؛ چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچ‌گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان می‌رسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامت‌کنندگان را دوست دارد. ونیز می فرماید:«وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الاْءَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی بارَکْنا فیها وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنی عَلی بَنی إِسْرائیلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما کانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما کانُوا یَعْرِشُون»(اعراف:137)؛ و مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را به آن قومِ به ضعف کشانده شده [زیر زنجیر ظلم و ستم]، واگذار کردیم و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل، به سبب صبر و استقامتشان تحقّق یافت و آنچه فرعون و فرعونیان [از کاخهای مجلّل[ می ساختند، و آنچه از باغهای داربست دار فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم».

در این آیه، شرط پیروزی بر استثمارگران، صبر و مقاومت معرفی شده است. مستضعفان و ملّتی که صابر و مقاوم باشند، وارث زمین می شوند. در این رابطه روایاتی نیز وارد شده است؛ چنان که علی علیه السلام در سخنی نغز وکوتاه فرمود: «الْعَجْزُ آفَةٌ»، ناتوانی، آفت است. (دشتی، 1379، حکمت 4)

وهم چنین آن حضرت در موردی دیگر فرمود: «إِنَّ الاْشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ؛ هنگامى که اشیاء با یکدیگر ازدواج کردند تنبلى و ناتوانى نیز به هم پیوستند و فرزند آنها فقر بود». (کلینی، 1407، ج 5: ص 86) یعنی انسان وقتی تنبلی کند و ناتوانی بر او وارد شود نتیجه اش فقر و تنگ دستی می شود، فقر هم آفت های خویش را دارد و چیز پسندیده ای نیست که انسان با فقر، تنبلی، فکرنکردن و فقر را بر خود و خانودۀ خویش وارد کند. نقطه مقابل سستی و کسالت، پایداری و مقاومت استچنان‌که امیرمؤمنان علی”علیه السلام” در وصیتی خطاب به مسلمانان می‌فرماید: العَمَلَ العَمَلَ، ثُمّ النِّهايَةَ النِّهايَةَ و الاستِقامَةَ الاستِقامَةَ ألا و إنَّ القَدَرَ السابِقَ قد وَقَعَ و القَضاءَ الماضيَ قد تَوَرَّد و إنّي مُتَكَلِّمٌ بِعِدَّةِ اللّه و حُجَّتِهِ، قالَ اللّه ُتعالى: (إنَّ الّذينَ قالوا رَبُّنا اللّه ُ ثُمَّ استَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائكةُ؛[ نهج البلاغه: خطبۀ 176] كار كنيد، كار كنيد؛ آن‌گاه به پايانشان رسانيد، به پايانشان رسانيد و ايستادگى كنيد، ايستادگى كنيد. آگاه باشید كه آنچه از پيش مقدّر شده بود به وقوع پيوست و قضاى حتمی الهى، اندك اندك پديدار گشت و من از وعدۀ خدا و حجّت او سخن مى‌گويم. خداوند متعال فرموده است: كسانى كه گفتند پروردگار ما اللّه است و آن‌گاه ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‌آيند؛ بنابر این افراد بسياري بوده‏اند که سالهایی از عمر خود را در راه عبادت و انجام وظايف شرعي و ديني گذارنده‏اند؛ ولي به خاطر همين ضعف، ناگهان از راه بدر رفته و حاصل تمام عمر خود را در چند لحظه بر باد داده‏اند و چيزي جز رسوايي و بدنامي بدست نياورده‏اند. به همین روی، ضعف و ناتواني از بزرگترين آفت هاي زندگي و از خطرناک‏ترين دشمنان انسان است.اما در برابر اینها کسانی بوده اند که در تمام عمرشان ثابت قدم و محکم ایستادند و سرانجام خوبی برایشان رقم خورد.

5. یأس و نومیدی

قرآن کریم ومعصومان در موارد زیادی مردم را از ناامیدی پرهیز داده اند، یأس از رحمت الهی، افسردگی و دلمردگی، امری نامطلوب واز ویژگی های کفار است واما مؤمنان به شدت از آنها نهی شده اند؛ چنان که قرآن کریم توصیه حضرت یعقوب (ع) به فرزندانش نسبت به عدم ناامیدی در یافتن یوسف نبی (ع) وبرادرش را چنین بیان فرموده است: «یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ‏ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ‏ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ؛ (یوسف/87)، اى پسران من، بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا نومید نباشید؛ زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت خدا نا امید نمى‌‏شود.»

ونیز آیات دیگری در سوره آل عمران(156،139،175) آمده است که مربوط به نامیدکنندکان رزمندگان است و نومیدن نشدن رزمندگان و مقاومت است. نا امیدی از رحمت الهی به قدری قبیح است که برخی از روایات آن را از گناهان کبیره شمرده اند؛ چنان که امام صادق (ع) در این باره فرمود: «مِنْ أَکْبَرِ الْکَبَائِرِ عِنْدَ اللَّهِ الْیَأْسُ مِنْ‏ رَوْحِ‏ اللَّهِ، وَ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّه‏؛ بزرگ‌ترین گناهان کبیر نزد خدا، یأس از روح‌الله و ناامیدی از رحمت و نیکی خداست»(کلینی، 1407، ج‏4: ص 545).

راهکارهای برون‌رفت از چالش‌های درونی مقاومت

چالش‌های درونی مقامت اسلامی و قرآنی دارای راهکارهایی است که به برخی از مهم ترین آنها اشاره می شود:

1- توحید، ایمان به خدا و امدادهای الهی

بی‌گمان توحید و ایمان به آن مهم‌ترین عامل در سیاست مقاومتی است؛ زیرا کسی که به خدا ایمان دارد و او را در هستی، تنها مؤثر مطلق و محض می‌داند، در ایجاد مقتضی، به غنای الهی توجه می‌یابد و فقر خود را با غنای او جبران می‌کند؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»(فاطر/15)؛ اى مردم! اين شماييد كه به خداوند نياز داريد و (تنها) خداوند، بى‌نياز و ستوده است. رهروان خط مقاومت اسلامی، چالش‌های پیش رورا نیز با حمایت و امدادهای خداوندی از سر راهشا برمی‌دارند.در این رابطه خداوند متعال چنین می فرماید: «إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ»،( انفال/11)؛ (یاد آرید) هنگامی که خواب راحت را بر شما فرو پوشاند برای اینکه از جانب او ایمنی یابید و از آسمان آبی می‌فرستاد که شما را به آن آب پاک گرداند و وسوسه و کید شیطان را از شما دور سازد و دلهای شما را محکم و استوار گرداند و گامهای شما را استوار بدارد. ونیز می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ»،(محمد/7)؛ ای اهل ایمان، شما اگر خدا را یاری کنید (یعنی دین و پیغمبر خدا را) خدا هم شما را یاری کند و ثابت قدم گرداند.

2- توکل:

مراد از توکل آن است که انسان خداوند را وکیل خود قرار دهد و کارها را به او واگذار کند و بگوید من که جزم به مبانی و اصول دارم، باید عزم خود را برای انجام مقاصد الهی به‌کار گیرم و با همت و اراده جدی در کار وارد شوم ،فشل وسستی را از خود دورسازم؛ زیرا می‌دانم که اوست که جهان را پروردگاری و ربوبیت می‌کند تا به هدف آفرینش برسد و آن امر تحقق یابد، پس من مأمور به وظیفه‌ام نه نتیجه؛ لذا با عزم و اراده قوی، حرکت کرده و بر خدا توکل می‌کنم.خداوند متعال در این خصوص، چنین می فرماید:«إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (آل عمران/ 122)؛آن‌گاه که دو طایفه از شما بد دل و ترسناک (و در اندیشه فرار از جنگ) شدند و خدا یار آنها بود، و همیشه باید اهل ایمان به خدا توکل کنند. و نیز درآیه دیگر خداوند به رسول الله، براى انجام کارهاى مهم ، نخست دستور به مشورت و سپس تصمیم راسخ، و بعد توکل بر خدا داده است؛ چنان که می فرماید: «... وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ  فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»(آل عمران: 159)؛ و از (بدیِ) آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و (برای دلجویی آنها) در کارِ (جنگ) با آنها مشورت نما، لیکن آنچه تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده، که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند دوست دارد. از دیدگاه قرآن کریم، تنها کسانى در برابر وسوسه هاى شیطانى  مى توانند مقاومت کنند و از تحت نفوذ او در آیند که داراى ایمان و توکل باشند؛ چنان که می فرماید:« إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ »(نحل: 99)؛که البته شیطان را هرگز بر کسانی که به خدا ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل و اعتماد می‌کنند تسلط نخواهد بود.

3- امیدواری

امید به رحمت، نصرت و پاداش الهی، سبب تقویت روحیه و ایستادگی مهاجران و مجاهدان راه حق و پرهیز ازسستی و سازش با دشمنان اسلام و قرآن است؛ چنان که خداوند در آیاتی چنین می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»؛(بقره:218)؛آنان که به دین اسلام گرویدند و از وطن خود هجرت نموده در راه خدا جهاد کردند، اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند، که خدا بخشاینده و مهربان است. ونیز در آیه ای دیگراین گونه می فرماید:«وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا»؛ (نساء/104)؛ و نباید در کار دشمن سستی و کاهلی کنید؛ که اگر شما به رنج و زحمت می‌افتید آنها نیز (از دست شما) رنج می‌کشند با این فرق که شما به لطف خدا امیدوارید و آنها امیدی ندارند؛ و خدا دانا و حکیم است (و امیدواران را محروم نمی‌سازد).

4- دعا و نماز شب

یکی دیگر از راهکارهای رهایی از چالش‌های درونی گروه های مقاومت وبه دست آوردن استقامت و ثبات قدم، درخواست آن از درگاه حضرت حق می‌باشد؛ چراکه اعمال عبادی خاص بویژه دعا و نماز شب و مانند آن بهترین عامل در تقویت مقاومت انسان است؛ چنان که در آیاتی از جمله: «وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»؛ و چون آنها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند گفتند: پروردگارا به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و بر شکست کافران یاری فرما. (بقره/250) و نیز می فرماید: «وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ» (آل عمران/146 147) به آن توجه داده شده است. ونیزدر شماری از دعاهای قرآنی می‌خوانیم: «رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (بقرة / 250). ای پروردگار ما، بر ماشکيبايی ببار و ما را ثابت قدم گردان و بر کافران پيروز ساز.» برای این که این موضوع در وجود انسان نهادینه شود، توجه به پروردگار متعال در تمام حالات توصیه شده است؛ از جمله آن در اعمال عبادی قابل تحقق است؛ مانند آن که مستحب است در وضو هنگام مسح پا زمزمه کنیم: «اَللَّهُمَّ ثَبِّتْ قَدَمَيَّ عَلَى اَلصِّرَاطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ اَلْأَقْدَامُ»(شعيري، بی تا ج 1: ص 63)‏. ظهور این دعا درخواست ثبات قدم برای نجات از لغزش در روز قیامت است؛ ولی اطلاقش شامل دنیا نیز می شود. ونیز در زیارت عاشورا نیز چنین ترنم می کنیم: «وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَینِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَینِ»؛ و برای من قدم صدقی را با حسین و اصحاب او ثابت کن؛ و هم چنین در مواردی سفارشاتی شده است.

 5. وحدت و همدلی تمام نیروهای مقاومت

یکی دیگر از راههای برون‌رفت اعضای گروه های مقاومت، وحدت و انسجام آنان است. در این رابطه قرآن کریم چنین می فرماید: «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا وَاذكُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ كُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلوبِكُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا»؛ (آل عمران/103)؛ و همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هرگونه وسیله وحدت‌) چنگ زنید و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید.

قرآن کریم در این آیه، از وحدت و اتحاد به عنوان نعمتی ویژه یاد می کند و خداوند را در ایجاد آن به طور مستقیم دخیل می داند. همچنین از مؤمنان می خواهد تا با یادآوری دوران تلخ تفرقه و آشوب، در حفظ اتحاد بکوشند؛ زیرا اتحاد میان امت مؤمن به خواست خداوند شکل گرفته است . قرآن کریم زمان جاهلیت را به زمان تفرقه و اختلاف تعبیر می کند که با نعمت اسلام به اتحاد و همدلی مبدل  شد.

6. شجاعت

در برابر عجز و ناتواني انسان، صفتهاي نيکوي روحي و اخلاقي فراوانی قرار دارد. يکي از اين صفات، بردباري وایستادگی است که از عالي‏ترين جلوه‏هاي شجاعت انسان بشمار مي‏رود. شجاع آن کسي نيست که در برابر هر مسئله‏اي به خشم ‏آيد و عجولانه دست به اقدامات حساب نشده بزند؛ زیرا چه بسا ديده شده که چنين افرادي، صدها گرفتاري براي خود و هزاران مشکل براي ديگران ايجاد کرده‏اند؛ بلکه آن کسي براستي شجاعت دارد که در برابر مسائل و مشکلات بردبار باشد و با صبر و حوصله، درباره آن فکر کند و هميشه، بجاي سريع‏ترين راه حل، در جست و جوي بهترين راه حلها باشد. شجاعت تنها در هجوم بردن بر دشمن در میدان جنگ و جهاد و تاختن و حمله کردن و غرّیدن در میدان کارزار نیست؛ بلکه گستره وسیعی دارد و ابعاد مختلفی از عمل و رفتار انسان را در بر می گیرد. صبر نمودن در برابر مشکلات و تحمل در برابر ناملایمات و نترسیدن از سرزنشها، جلوه ای از شجاعت و دلیری انسان است. انسان صبور، شجاعانه و دلاورانه بر لشکر ناملایمات می تازد و بر صف دشواری ها و سختی ها هجوم می برد و آن را از پا در آورده و تسلیم خود می کند؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّه عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّه عَلَى الْكافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ... (مائده، ۵۴)؛ ای گروهی كه ایمان آورده اید، هر كه از شما از دین خود مرتد شود به زودی خدا قومی را كه دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست می دارند و نسبت به مؤمنان سرافكنده و فروتن، و نسبت به كافران سرافراز و مقتدرند، به نصرت اسلام برمی انگیزد كه در راه خدا جهاد كنند و در راه دین از نكوهش و ملامت احدی باك ندارند... .از جملة جنگ‌های صدر اسلام، جنگ احزاب است و تصویر و گزارشی که قرآن کریم از اردو و لشکر اسلام بسیار آموزنده ارائه می‌دهد.در این جنگ گروهی از مسلمانان، افراد شجاع و نترسی بودند که مشاهدة لشکر دشمن، هیچ گونه تأثیری بر عزم و ارادة آهنین آنان نمی‌گذاشت. قرآن درتوصیف آنان می‌فرماید:« وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ  وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا»؛ هنگامی که انسان‌های با ایمان لشکر دشمن را در احزاب مشاهده کردند، گفتند: این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده و خدا و رسولش راست گفته‌اند و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.

7. دقت و تفکر در زندگی انبیا و اولیای الهی و مخالفان آن‌ها

 مطالعه در تاریخ زندگی پیامبران، اولیای الهی و مخالفان آنان عبرت آموز است، در این رابطه، قرآن کریم چنین می‌فرماید: «وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ‌»؛ (هود/120) و ما از همه این حکایات و اخبار انبیا بر تو بیان می‌کنیم از آنچه که قلب تو را به آن قوی و استوار گردانیم و در این شرح حال رسولان آنچه حق و صواب است بر تو آمده و اهل ایمان را نیز پند و عبرت و تذکر باشد. خداوند متعال در این آیه و آیات نظیرآن با بیان سرگذشت انبیا و مخالفان آن‌ها همت و اراده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و پیروان آن حضرت را تقویت می‌کند تا بر اثر مخالفت‌ها و کارشکنی دشمنان، گرد و غبار ناامیدی بر قلب آن‌ها ننشیند و بدانند دشمنان آن‌ها به اندازه فرعون قوی نیستند و خود آن‌ها هم به اندازه‌ موسای در گهواره ضعیف نیستند. همان خدایی که موسی را بر فرعون پیروز نمود، پیروزی شما را هم تضمین می‌کند. از طرفی در این اخبار، قوانین و حقایقی مربوط به شکست و پیروزی امت‌ها و افراد وجود دارد که برای ما درس‌آموز می‌باشد. از آن‌جا که داستان‌های انبیا سطح عالی عرفانی آیات قرآن را حامل است، برای مؤمنان مایه پند و اندرز می‌باشد‌؛ برای مثال، وقتی می‌‌بینیم با ثبات قدم است که یوسفِ وجود انسان از قعر چاه به اوج جاه می‌رسد روح استقامت و ثبات قدم در وجود انسان دمیده می‌شود.

نتیجه گیری

از مجموع مطالب گذشته می‌توان چنین نتیجه گرفت:

1. مقاومت انسان ممکن است با چالش‌های جدّی از جمله چالش‌های اخلاقی روبرو شود؛ و این چالش‌ها، معلول عدم کاربست بایسته‌های اخلاقی و رفتاری است؛

2. برخی از مهم ترین چالش‌های اخلاقی مقاومت اسلامی عبارت از: دنیاطلبی، هواهای نفسانی، شیطان و وسوسه‌هایش، فراموشى ياد خدا، تفرقه و تشتّت، عجز و ناتوانی، یأس و نومیدی، است؛

3. از راهکارهای برون‌رفت از چالش‌های اخلاقی می‌توان به توحید، ایمان به خدا و امدادهای الهی، توکل، امیدواری، دعا، سحرخیزی، نماز شب، وحدت و همدلی تمام نیروهای مقاومت، شجاعت، دقت و تفکر در زندگی انبیا و اولیای الهی و مخالفان آن‌ها اشاره کرد.

فهرست منابع

1. ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ اسماعیلیان، قم، 1367 ش.

2. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الصادر، 1414 ق.

3. ابن‏عاشور، محمد بن طاهر، التحرير والتنوير، مؤسسة التاريخ العربي‏، بيروت‏،1420 ق.

4.ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاييس اللغة، محقق/ مصحح: هارون، عبدالسلام محمد، مكتب الاعلام الاسلامي‏، قم،‏1404 ه. ق‏،چاپ اول.

5. انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، انتشارات سخن، تهران، 1381 ش.

6. تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم‏، قم، مؤسسة دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۹ ق.

7. جوهرى، اسماعيل بن حماد، الصحاح، محقق/ مصحح: عطار، احمد عبد الغفور، دار العلم للملايين‏، بيروت‏، 1376 ق.

8. دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، قم، مشهور، 1379 ش.

9. دهخدا، علي اكبر، لغت نامه، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1377 ش.

10. ذوعلم، علی، مقاله تأملی در مفهوم چالش، ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی ایران معاصر، سال چهارم، شماره 36، شهریور 1384

11. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، بیروت، دارالعلم، ۱۴۱۲ ق.

12. زبيدى، مرتضى، تاج العروس، محقق/ مصحح: شيرى، على‏، بیروت، دار الفكر، 1414 ق‏.

13. شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ناشر: مطبعة حيدرية، نجف‏، بى تا

14. طريحى، فخر الدين بن محمد، مجمع البحرين، محقق/ مصحح: حسينى اشكورى، احمد، تهران‏، مرتضوي، 1375 ش.

15. عبد الغنی، ابوالعزم، معجم الغنی، دمشق، دارالشامیه، 1434 ق.

16. عسكري، أبو هلال، الفروق اللغويه، دار العلم والثقافة للنشر والتوزيع، القاهرة، بی تا.

17. فراهيدي، خليل بن احمد، العين، تحقيق مهدي المخزومي، ابراهيم السامرائي؛ تصحيح اسعد الطيب، قم، در الهجره، 1409 ق.

18. قرشى، على اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ ششم، 1412 ق.

19. کریمی نیا، محمد مهدی، همزیستی مسالمت آمیز در اسلام و حقوق بین الملل، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، قم،1386 ش.

20. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق.

21. مصطفوی، حسن، التحقيق فی کلمات القرآن الکريم، تحقیق و ضبط: عبدالسلام محمد هارون، مکتب الأعلام الاسلامی، قم، 1404 ق.

22. معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، موسسه‌ انتشارات‌ امیرکبیر، 1391، ش.

23. مكارم شيرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دار الكتب الإسلامية ‏، چاپ دهم ، 1371 ه. ش‏.

24. هوشیار، محمد باقر، اصول آموزش و پرورش، تهران، دانشگاه تهران، 1335 ش.

 



[1] عضو هیأت علمی جامعه المصطفی العالمیه.

مقالات مشابه